سیب زهر آلود و دزدان


افکار من

اینها که می نویسم فکر باور منه

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

  آورده اند که در بیابان کرمان جماعتی از دزدان در پشت تپه ای جمع شده و خود را مخفی نموده، بمحض اینکه سیاهی کاروانی و نشانه عبور قافله ای را می دیدند ناگهان از پشت تپه بر سرآنان می تاختند و مال و نقدینه آنان را به غارت می برند و هرگاه که سلطان به آن ناحیه برای گرفتن ایشان لشگری می فرستاد، از محل اختفای خود می گریختند و دور می شدند و پس از رفتن دوباره در مکان اول مستقر گشته و باز به غارت و چپاول کالای تجار و اموال رهگذران می پرداختند.

سلطان که از تعقیب و دستگیری آنان عاجز شده بود حیله اندیشید، دستور داد مقداری زهر خطرناک از خزانه بیرون آوردند و فرمود قریب یک خروار سیب ممتاز و مرغوب از اصفهان بیاورند و به مأمورین مورد اطمینان خود سفارش کرد با سیخهای نازک خیلی ظریف سیبها را زهر آلود کنند بطرویکه از ظاهر سیب هیچ خراش و علامتی مشاهده نشود.

تمام آن یک خروار سیب شاداب و درشت دقیقاً سمی و زهر آلود گردید و به همراهی کاروانی که ناگزیر بودند از آن ناحیه بگذرند سیب ها را فرستاد.

به جمعی از افراد طرف اعتماد خود سپرد چون به نزدیک دزدان رسیدید از کاروان عقب بکشید و بگذارید کاروانیان خودشان به تنهایی بروند و دزدان مال و کالای آنان را بدزدند و صاحبانشان را به بند کشند. طبیعی است که پس از غارت اموال از سیب ها خواهند خورد و همه شان خواهند مرد. آنگاه شماها بروید و کاروانیان را نجات بدهید.

دزدان به محض رسیدن کاروان از پشت تپه در آمدند و تمام نقدینه و اثاثیه مسافران را به تصرف خود در آورند.

در بین متاع و اجناس مأخوذه همینکه چشمشان به سیب های درشت و آبدار اصفهان افتاد در میان آن بیابان گرم آن را غنیمتی گرانبها شمردند و همه به خوردن مشغول شدند. هرکس سیبی را دندان زد و قدری از آن را خورد جان سالم به در نبرد و جمله دزدان هلاک گردیدند و پس از ساعتی فرستادگان سلطان بیامدند و کاروانیان را از بند بگشودند و مالهایشان را دادند. چنانکه هیچ چیز ضایع نشد و از بین نرفت و با این حیله ظریف و لطیف بی آنکه نیازی به لگشر کشی و تلفات و کشتار باشد دزدان مغلوب و مقتول گشتند، تا عاقلان را معلوم شود که بسیاری از اوقات می توان از روی عقل و اندیشه کاری را پیش برد که با هزار سوار آن کار میسر نشود.


محکوم کردن توهین به پیامبر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:داستان کوتاه,پند,اندرز,سیب,دزد,اصفهان,کرمان,سلطان,کاروان,زهر,قافله,ساعت 15:37 توسط وحید| |


Power By: LoxBlog.Com